قدم‌های عاشـ ـقی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   




قدم‌هاے عاشـ ـقے

⊱♥⊱╮ღ꧁ بســـ ــم رب الحسیــــن ꧂ღ╭⊱♥≺ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میلیونها عاشقـے کـہ در طریق‌ الحسیــــن، قدم‌ زنان خود را بہ بین‌الحرمین مےرسانند هر کدام داستانے شنیدنے براے خود دارند که وجہ مشترک همہ‌ے آن‌ها جاذبہ‌ے عشق حسین است. اینجا دفترےست براے ثبتِ خاطراتِ فراموش‌نشدنےِ اربعین. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی‌برداری از «خاطرات» با ذکر منبع بلامانع است.






بیشتر خوانده شده‌ها





اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:




  • کاربران آنلاین

  • پریسا ورمقانی
  • زفاک


  •   عمود ۲۰۲   ...

     


    ما به کربلا رفته بودیم.
    بابا جانِ من، برایِ من یک پرچم خریده بود.?

    من پرچم را به بابا جانم دادم و رفتم پیشِ مامان اینا.
    یک‌دفعه من گم شدم. ?
    ما سر عمود ۲۰۲ وعده کرده بودیم.
    من رفتم تا به یک موکبِ کبابی رسیدم. ?
    یک عدد کباب خوردم و بعد دوباره راه افتادم تا به عمود ۲۰۲ رسیدم.
    همه آنجا بودند.?

     

    نقل خاطره از پسر گلمون آقا مهدے، ۸ ساله

    اینم دستخط آقا مهدے

     

    موضوعات: بدون موضوع, خاطرات زائر اربعینی؛ آقا مهدے  لینک ثابت



    [یکشنبه 1399-06-23] [ 05:48:00 ب.ظ ]





      مهمان خاص حضرت   ...

     

     

    واقعا اربعین‌ نرفتن خیلی سخت است. من حدود ۹ سال به لطف خدا زائر اربعین بودم، آن هم تنهایی؛ از آن موقعی که کسی اربعین را نمی‌شناخت و زائران ایرانی‌ حدود ۲۰ هزار نفر بودند، تا سال گذشته که سه میلیون ایرانی زائر اربعین بودند. هر سفری هم دوبار پیاده می‌رفتم، یک بار از نجف‌ تا کربلا و یک بار هم از حله یا از بغداد به کربلا.

    در این‌ سفر چیزهای مختلفی دیدم. از دوبار بمب‌گذاری در چند متری خودم تا شفا گرفتن بیماران. از همراهی و دوستی با مردم کشورهای دیگر تا میزبانی عراقی‌ها و دوستی با آنان. از سیاستمداران و بزرگان تا ادیان و مذاهب دیگر که هر کدام خاطره و حرف‌هایی نانوشته است. این اواخر خودمان موکب سیار داشتیم و موکب‌داری می‌کردیم و مسئولیت پیدا کردم.

    بهترین خاطره‌ام از اربعین مربوط به سفر اولم است. تنها بودم. تقریبا ایرانی‌ها خیلی کم بودند و جایی برای اسکان نداشتم. خیلی می‌ترسیدم. خانواده‌ام از اینکه تنها به سفر می‌روم خیلی نگران بودند. بطور معجزه‌آسایی با کوله‌پشتی وارد حرم شدم و سه روز در حرم و روبروی ضریح مهمان خود امام حسین‌علیه‌السلام بودم و حتی شبها روبروی ضریح نشسته می‌خوابیدم. هیچ‌کس هم مُتعرض کیف بزرگ من و خودم نبود. سه روز مهمان خاص حضرت بودم.

    آن روز که خودم را محتاج‌تر دیدم و هیچ‌ امیدی نداشتم و مادرم با ترس من را به اولین سفر فرستاد و هیچ تجربه‌ای هم نداشتم و خودم را سپردم به آقا، بهترین سفر من شد. سالهای دیگر که باتجربه خودم و همراهی مردم و مساعدت دولت‌ها بود دیگر این خاطرات رخ نداد…

     

    نقل خاطره از استاد سید محمدرسول موسوی

    عکس از یارمهـــدی

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [شنبه 1399-06-22] [ 09:17:00 ق.ظ ]





      قدم‌هاے عاشـ ـقی   ...

     

     

     

    ⊱♥⊱╮ღ꧁ بســـ ــم رب الحسیــــن ꧂ღ╭⊱♥≺ 

     

    میلیونها عاشقـے کـہ در طریق‌ الحسیــــن، قدم‌ زنان خود را بہ بین‌الحرمین مےرسانند هر کدام داستانے شنیدنے براے خود دارند که وجہ مشترک همہ‌ے آن‌ها جاذبہ‌ے عشق حسین است. اینجا دفترےست براے ثبتِ خاطراتِ فراموش‌نشدنےِ اربعین.

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [سه شنبه 1399-06-18] [ 06:54:00 ق.ظ ]





    1 3

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    ⊱♥⊱╮ღ꧁ بســـ ــم رب الحسیــــن ꧂ღ╭⊱♥≺ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میلیونها عاشقـے کـہ در طریق‌ الحسیــــن، قدم‌ زنان خود را بہ بین‌الحرمین مےرسانند هر کدام داستانے شنیدنے براے خود دارند که وجہ مشترک همہ‌ے آن‌ها جاذبہ‌ے عشق حسین است. اینجا دفترےست براے ثبتِ خاطراتِ فراموش‌نشدنےِ اربعین. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی‌برداری از «خاطرات» با ذکر منبع بلامانع است.